محل تبلیغات شما
باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه روزی خواران به خطای منکر نبرد

ای کریمی که از خزانه غیب

گبر و ترسا وظیفه خور داری

دوستان را کجا کنی محروم

تو که با دشمنان نظر داری

امام صادق روحی له الفدا . می فرمایند:

((خداوند وقتی که توبه بنده اش را می پذیزد.

از یاد زمان و مکان گناه میبرد و پاک میکند اعمال و سیئات او را))

که مصداق بارز آیه 112 سوره هود است و کلام حق تعالی.

پس نومیدی که از ترس عقاب آن در دل ما می ماند و همواره مارا نومید مینماید وسوسه و خدعه شیطان است که از ایمان ضعیف ما حاصل میشود.

که آغوش رحمتش همیشه بروی ما باز است و او همواره از رجعت ما بسوی خود از خود ما مشتاق تر است.

باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ

گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ

این درگه ما درگه نومیدی نیست

صد بار اگر توبه شکستی باز آ

و  شفاعت معصومین و نور رحمت بهترین خلقش بر ما دلیلیست مبرهن.

که حتی مردودین درگاه حق از رحمت آن رحمت اللعالمین بهرهمندد.

چرا که آفتاب است مي تابد.

باران رحمت است و مي بارد.

ولي هيچگاه نمي پرسد كه كاسه هاي خالي از آن كيست.

آفتاب آمد دليل آفتاب 

گر دليلت بايد از وي رو متاب.

چون نامه جرم ما بهم پیچیدند رفتند و به دیوان عمل سنجیدند.

بیش از همه کس گناه ما بود ولی مارا به شفاعت علی بخشیدند.

قافله سالار عشق است و سلسله این کوثر حیات به واسطه والی عشق امیر المومنین و امام المتقین در رگ عالم وجود آخرین حجتش همواره در تمام عالم جاری و ساریست.

و بر ما حجتی حاضر و ناظر است.

اما او كيست؟

سلسله موی دوست حلقه دام بلاست 
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست 
گر برود جان ما در طلب وصل دوست.
حیف نباشد که دوست دوست تر از جان ماست.
گر بزنندم به تیغ در نظرش بی دریغ 
دیدن او یک نظر 
صد چومنش خون بهاست.
 
بیا ای ابا صالح المهدی بیا  ای سفیر عشق.
 
شدم از عشق تو شیدا کجایی؟
به جان میج.یمت جانا کجایی؟
کجایی؟
 
می دانم که از گنه کار ترین عالمم 
بیا اگر چه در آستان خاک در گهت گلو به تیغ تو می سپارم ولی دیدن روی ماهت حتی لحظه ای خون بهای صد ها هزار چون منی است.

 در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم.

به آن امید دهم جان که خاک کوی تو باشم.

به وفت صبح قیامت که سر زخاک برارم .

به گفتگوی تو خیزم .

به جستجوی تو باشم.

 

در نمازم خم ابروي تو با ياد آمد ...

از انجایی که ناتمام ماندم اغاز خواهم کرد ...

شعر مرغ هوای حرم تقدیم به شهدای حرم.

تو ,باز ,آ ,رحمت ,گر ,عشق ,باز آ ,است و ,که از ,تو باشم ,هستی باز

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرسش مهر